ارزشیابی توصیفی که با نام ارزشیابی کیفی نیز شناخته می شود و گاه از آن با عنوان طرح حذف نمره یاد می کنند، یکی از تجربه های نوین مبتنی بر عمل در دوره ابتدایی آموزش و پرورش ایران به شمار می رود. این مقاله به تحلیل این تجربه می پردازد.
در گذشته گفته شده است:
«برای ایجاد تحول در نظام آموزشی، ابتدا باید شیوه های ارزیابی و سنجش را بازنگری کرد.» (حسن پاشا شریفی، ۱۳۸۱)
برداشت نادرست از چنین گزاره هایی – که منبع دقیق و معتبری نیز برای آن ها مشخص نیست – ممکن است این تصور را شکل دهد که اصلاح آموزش عمومی تنها از مسیر دگرگونی در روش های ارزشیابی امکان پذیر است.
با این حال، بر اساس دیدگاه برخی صاحب نظران، از جمله محمود مهرمحمدی (۱۳۸۲)، یکی از موثرترین راه های بازسازی نظام آموزشی، نقد عمیق شیوه های ارزیابی بر مبنای اهداف برنامه درسی و رسالت های کلان آموزش است.
ما بر این باوریم که نمی توان فرایند آموزش را متوقف ساخت تا اصلاحات انجام گیرد. ارزشیابی، به عنوان یکی از اجزای اصلی نظام آموزشی، زمانی می تواند نقش اثربخش داشته باشد که جایگاه واقعی خود را باز یابد. در غیر این صورت، ممکن است سایر مولفه های آموزشی را نیز از مسیر عملکرد مطلوب خود خارج کند.
بنابراین، هرگونه اصلاح ساختاری در آموزش و پرورش باید در بطن فرایندهای اجرایی و در تعامل با سایر عناصر برنامه درسی، مانند هدف ها، محتوای آموزشی و شیوه های یاددهی و یادگیری انجام شود. اگر مداخله تنها به بخش ارزشیابی محدود شود و سایر ابعاد برنامه نادیده گرفته شوند، نمی توان انتظار داشت که این تغییرات به صورت موثر و کارآمد، نظام آموزشی را به سوی بهبود هدایت کنند.