مقد مه
اختلالات یادگیری یکی از نارسایی های عصب زیستی هستند که معمولا به واسطه دشواری های مداوم در خواندن، نوشتن یا محاسبه نمود پیدا می کنند. این چالش ها فراتر از آن چیزی هستند که از یک فرد عادی انتظار می رود و نمی توان آن را به اختلالات هیجانی یا کم توجهی نسبت داد. اگر چنین اختلالی به درستی شناسایی نشود، ممکن است پیامدهای منفی بر عملکرد فرد در زمینه های مختلف زندگی داشته باشد و موجب بروز ناهماهنگی های رفتاری و تحصیلی شود. برای تشخیص دقیق اختلالات یادگیری، ارزیابی های جامع عصب روان شناختی لازم است تا علاوه بر شناسایی منبع اصلی مشکل، حوزه های شناختی دچار نقص نیز مشخص شوند. این ارزیابی ها نقش مهمی در انتخاب رویکردهای درمانی مناسب و به کارگیری تکنیک های جبرانی ایفا می کنند.
اختلال یادگیری چیست؟
اختلال یادگیری نوعی نارسایی عصبی ـ زیستی و اختلال در پردازش اطلاعات زبانی است که ریشه در عملکرد غیرطبیعی مغز دارد. این نوع ناتوانی در درک، پردازش یا انتقال صحیح داده ها، باعث می شود توانایی یادگیری فرد با آنچه از یک کودک یا بزرگسال با سطح هوشی عادی انتظار می رود، تفاوت چشمگیری داشته باشد.
در افراد مبتلا به اختلال یادگیری، مهارت هایی نظیر خواندن، درک مطلب، محاسبه، استدلال، نوشتن و هجی کردن ممکن است دچار اختلال شود. این مشکلات معمولا ناشی از کارکرد ناهنجار مغز در بخش هایی چون زبان و گفتار هستند و ممکن است تاثیر آن فراتر از حوزه های علمی نیز برود.
به عنوان مثال، ضعف در فرآیندهای شناختی می تواند انجام فعالیت های روزانه در خانه را برای فرد دشوار سازد. ناتوانی در حافظه، حل مسئله و استدلال اغلب باعث سردرگمی و کج فهمی در تعاملات اجتماعی می شود و ممکن است منجر به بروز مشکلاتی در ارتباطات بین فردی گردد.
از سوی دیگر، اختلال یادگیری گاهی همراه با سایر ناهنجاری ها و بیماری ها مانند ADHD (اختلال بیش فعالی همراه با کم توجهی)، ناهنجاری های رفتاری، اختلالات حسی یا شرایطی نظیر کم وزنی هنگام تولد، دیابت، تالاسمی، سرطان خون، جراحی قلب نوزادان، و یا هیدروسفالی ظاهر می شود.
گرچه اختلال یادگیری می تواند موجب بروز اضطراب و افسردگی در فرد شود، اما منشا آن برخلاف تصور عموم، هیجانی یا روانی نیست. این اختلال نه ناشی از مشکلات روانی است و نه به خودی خود یک اختلال هیجانی به شمار می رود، بلکه ریشه در ساختار عصبی و زیستی مغز دارد و نیازمند تشخیص و مداخلات تخصصی است.
ریشه های اختلال یاد گیری
ریشه های اختلال یاد گیری به عوامل گوناگون عصبی و شناختی بازمی گردد که عملکرد مغز را در پردازش اطلاعات دچار اختلال می کنند. بررسی ها نشان می دهد که برخی از ناهنجاری های مغزی هنوز به صورت دقیق طبقه بندی یا شناسایی نشده اند. به عنوان نمونه، نارساخوانی نوعی از اختلال های یادگیری است که در فرآیند خواندن و هجی کردن کلمات مشکل ایجاد می کند.
تحقیقات گسترده در زمینه پردازش های زبانی و شنیداری از جمله نام گذاری سریع خودکار و پردازش واج شناختی، نشان داده اند که این اختلالات در بسیاری از افراد دارای نارساخوانی دیده می شود. این شواهد تاکید می کنند که برخی از عناصر کلیدی مانند نام گذاری اتوماتیک و پردازش صوتی نقشی بنیادین در پیش بینی توانایی های خواندن دارند.
از سوی دیگر، برخی افراد ممکن است در سیستم بینایی مغز خود دچار ساختارهای غیرمعمولی باشند که بر روند یادگیری اثرگذار است. این نارسایی های ویژه ی دیداری می توانند موجب اختلال در سایر مهارت های شناختی نیز شوند. اختلال ریاضی نیز یکی دیگر از گونه های اختلال یادگیری به شمار می رود که روی حل مسئله و توانایی های محاسباتی تاثیر می گذارد.
هرچند پژوهش های مرتبط با اختلال ریاضی هنوز به گستردگی مطالعات مربوط به نارساخوانی نرسیده اند، اما یافته های تصویربرداری های مغزی به روشنی وجود ناکارآمدی های عصبی مختلف را در افراد دارای اختلالات یادگیری اثبات کرده اند. این نتایج علمی، گامی مهم در درک عمیق تر ریشه های اختلال یاد گیری و توسعه راهکارهای درمانی دقیق تر به شمار می روند.
- راورکی؛ ۱۹۹۵؛ تیساتسانیا و همکاران؛ ۱۹۹۷
- بریسلاو و همکاران؛ ۲۰۰۰؛ د الن و همکاران؛۲۰۰۶؛
- هیلینگس فورد و ورنوفسکی؛ ۲۰۰۴؛ وانگ؛ ۲۰۰۷
- شای ویتز و همکاران؛ ۲۰۰۲؛ ولف و همکاران؛ ۲۰۰۰
- کیبی و همکاران؛ ۲۰۰۳
- اد ن و همکاران؛ ۱۹۹۶
- هکت و همکاران؛ ۲۰۰۱