مقدمه:
در بسیاری از کشورهای جهان، نظام مالیاتی نقشی اساسی در تامین منابع مالی دولت ایفا می کند. با این حال، میزان اتکای دولت ها به درآمدهای مالیاتی بستگی مستقیمی به سطح توسعه اقتصادی، ساختار نهادی و شفافیت سیستم مالی هر کشور دارد. نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی، شاخصی است که در بسیاری از کشورها برای ارزیابی اثربخشی مالیات ستانی استفاده می شود. با این وجود، پدیده های فرار مالیاتی و اجتناب از مالیات سبب شده اند که درآمد واقعی مالیاتی در عمل فاصله ای محسوس با برآوردهای نظری و برنامه ریزی شده داشته باشد.
اصلاح نظام مالیاتی در این زمینه، صرفاً به بهبود قوانین و افزایش نرخ ها محدود نمی شود، بلکه مستلزم بازنگری در نحوه تعامل میان سیاست گذاری مالیاتی و نهادهای اجرایی مانند سازمان امور مالیاتی است. دستیابی به کارایی در اخذ مالیات، نیازمند در نظر گرفتن عواملی مانند کشف منابع درآمدی جدید، تعیین نرخ های منطقی، افزایش میزان تمکین داوطلبانه و کاهش فرصت های فرار مالیاتی است. هدف، ایجاد سیستمی هوشمند، کم هزینه و سریع است که از طریق آن بتوان با حداقل هزینه های وصول، بیشترین درآمد ممکن را با کمترین سطح تخلف، جمع آوری کرد.
از این منظر، بررسی نسبت هزینه های مستقیم دریافت مالیات به کل درآمدهای مالیاتی، می تواند معیاری برای سنجش بهره وری این نظام باشد. واقعیت آن است که در اقتصاد ایران، هزینه های مرتبط با جمع آوری مالیات بالا بوده و کاهش این هزینه ها باید به عنوان یک اولویت در سیاست های مالیاتی دولت لحاظ شود.
طراحی اهداف مالیاتی باید در چهارچوب کلان سیاست های اقتصادی و بودجه ای کشور انجام گیرد. صرف افزایش درآمدهای مالیاتی بدون توجه به ظرفیت تولیدی اقتصاد، نرخ رشد قابل پذیرش و نسبت سرمایه به تولید، می تواند نه تنها به هدف نرسد، بلکه فشار مضاعفی بر بخش هایی از جامعه وارد کند. در چنین شرایطی، فاصله ای عمیق میان نظام مالیاتی و اهداف توسعه ای کشور به وجود خواهد آمد.
فرار مالیاتی تعریف و ماهیت
فرار مالیاتی، به مجموعه اقداماتی اطلاق می شود که اشخاص حقیقی یا حقوقی با نقض قانون و ارائه اطلاعات ناقص یا نادرست، از پرداخت مالیات قانونی خود اجتناب می کنند. این پدیده، برخلاف اجتناب مالیاتی، کاملاً غیرقانونی بوده و نقض صریح مقررات به شمار می رود.
در فرار مالیاتی، با وجود انطباق ظاهری فعالیت های اقتصادی با قوانین، برخی ضوابط و الزامات تعمداً نادیده گرفته می شوند؛ برای نمونه، عدم ارائه اسناد دقیق مربوط به درآمد، پنهان کاری در معاملات یا کتمان دارایی ها.
عوامل بروز فرار مالیاتی
مهم ترین دلایل شکل گیری و گسترش فرار مالیاتی در ایران و کشورهای مشابه عبارت اند از:
- ضعف فرهنگ مالیاتی در جامعه: ناآگاهی عمومی نسبت به ضرورت پرداخت مالیات و نقش آن در توسعه کشور.
- نبود سامانه های جامع اطلاعاتی: فقدان زیرساخت های دیجیتال برای تبادل اطلاعات مالی و تجاری.
- روش های سنتی تشخیص مالیات: تشخیص علی الراس، به دلیل ناتوانی در شناسایی دقیق درآمد مودیان.
- ضمانت اجرایی ناکارآمد: عدم برخورد قاطع با تخلفات مالیاتی و ضعف در پیگیری پرونده ها.
- تاخیر در فرآیند وصول مالیات: ناتوانی دستگاه های اجرایی در جمع آوری به موقع مالیات.
- عدم شناسایی دقیق مودیان: ضعف اطلاعاتی درباره فعالیت ها و سطح درآمد افراد و شرکت ها.
- اعطای گسترده معافیت های مالیاتی: سیاست های حمایتی نامتناسب که منجر به ایجاد فرصت های فرار مالیاتی می شوند.
اعطای معافیت های مالیاتی بدون ضابطه، نه تنها موجب کاهش درآمد دولت می شود، بلکه نظام مالیاتی را ناکارآمد و غیرعادلانه جلوه می دهد. در نتیجه، فشار مالیاتی بیشتری بر گروه هایی که مشمول معافیت نیستند وارد می شود و این نابرابری، اعتماد عمومی را نسبت به نظام مالیاتی تضعیف می کند.
تفاوت فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی
اگرچه فرار و اجتناب مالیاتی هر دو منجر به کاهش درآمدهای دولت می شوند، اما از نظر قانونی کاملاً متمایزند:
- فرار مالیاتی عملی غیرقانونی است؛ در آن، مودی به طور عمدی از ارائه اطلاعات صحیح خودداری می کند.
- اجتناب مالیاتی بهره برداری از خلاها و ابهامات قانونی است؛ مودی بدون نقض قانون، از روش هایی استفاده می کند که موجب کاهش بار مالیاتی می شود.
در اجتناب مالیاتی، فرد با وجود ثبت معاملات خود، آن ها را به شکلی تنظیم می کند که بار مالیاتی کمتری پرداخت کند؛ در حالی که در فرار مالیاتی، فرد از ثبت واقعی معاملات یا اعلام درآمد خود طفره می رود.